ایام فاطمیه است و ما در این ایام یک وظیفهای داریم و باید به حداقل این وظیفه عمل کنیم. ایام شهادت سیده نساء العالمین فاطمه زهرا(س) است؛ برای اینکه این شخصیت را بشناسیم، بهتر است استناد کنیم به سخنان پدر و همسر او، خاتم الانبیا(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) که هر دو برترین انسانها مِن الاول إلی الآخر هستند؛ افضل موجودات و افضل و اشرف خلایق، پیامبر گرامی اسلام(ص) است؛ بعد از او، ما افضل از امیرالمؤمنین(ع) نداریم.
پیامبر خدا(ص) درباره فاطمه زهرا(س) چه تعبیراتی به کار برده است؛ من یکی از این تعبیرات را در اینجا عرض میکنم. میفرماید: «فَفَاطِمَهُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّهٌ فَکُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَى رَائِحَهِ الْجَنَّهِ شَمِمْتُ رَائِحَهَ ابْنَتِی فَاطِمَهَ» ؛ میفرماید دخترم فاطمه زهرا(س) حوریهای است در صورت انسان که هرگاه من مشتاق بوی بهشت میشوم، دخترم فاطمه را میبویم.
دو نکته در این فرمایش رسول خداست؛ میفرماید حوریهای است در صورت انسان. در این عالم به دنیا آمده و زندگی میکند و چهره و ظاهر انسانی دارد، اما در واقع حوریه است. حوریه مگر چه خصوصیاتی دارد؟ حوریه نماد یک زن با تمام ویژگیهای مثبت؛ یعنی در کمال طهارت، یعنی هیچ آلودگی روحی و اخلاقی ندارد؛ زلالِ زلال؛ رجس و زشتی در او اصلاً راه ندارد. اینقدر این روح و این شخصیت پاک است. اصلاً با رذائل اخلاقی بیگانه است؛ نه کینه، نه انتقامجویی، نه دنیاطلبی، نه حسادت، نه دشمنی و عناد؛ هر چه هست، خیر و فضیلت و خیرخواهی است؛ هر چه هست، مهربانی و دلسوزی برای دیگران است. صورت او انسانی است ولی از آنچه که انسانها به آن آلوده میشوند، از همه رذیلتهای اخلاقی دور است؛ حوریه است.
میفرماید: هر گاه من به بوی بهشت اشتیاق پیدا میکنم، او را میبویم. بوی بهشت طبیعتاً ممکن است یک جلوه مادی هم داشته باشد، اما فراتر از این، بوییدن فاطمه زهرا(س) به معنای این است که این شخصیت و این انسان، این حوریه در قالب انسان، گویا دیگران را متوجه میکند به سوی عالم ملکوت. من برای اینکه تقریب به ذهن شود، عرض میکنم؛ ممکن است با دیدن یک عالم ربانی این حس برای شما پیش آید که شما را مثلاً به یاد خدا بیندازد؛ شما را به یاد ملکات انسانی بیندازد؛ شما را توجه بدهد به عالم بالا. گاهی دیدن بعضی از چهرهها این حال را برای آدم ایجاد میکند. فاطمه زهرا(س) جلوه تمام فضائل اخلاقی است که پیامبر(ص) درباره او میفرماید من وقتی مشتاق بوی بهشت میشوم، او را میبویم. یعنی کأن فاطمه زهرا(س) میوه ملکوت است و وقتی پیامبر(ص) او را میبیند یا میبوید، روح پیامبر(ص) را متصل میکند به عالم ملکوت؛ با اینکه خود پیامبر(ص) در یک شرایطی است که در این عالم نیست و سیر آفاقی و انفسی دارد. در این دنیا هر مظهری از مظاهر مادی طبیعتاً ذهن پیامبر(ص) را از عالم علیا به عالم سفلی متوجه میکند. اما فاطمه(س) در این میان استثنا است؛ چه اینکه فاطمه زهرا(س) از آن مظاهر مادی است که پیامبر(ص) با دیدن او به یاد بهشت میافتد؛ با بوییدن او از این عالم منقطع میشود. پیامبر(ص) که خودش میفرماید من هر روز هفتاد بار استغفار میکنم؛ و استغفارش برای این است که گاهی به ضرورت زندگی مادی از آن توجه تام غافل میشود؛ با اینکه پیامبر(ص) همه مظاهر مادی را نشانه خدا میبیند، اما از میان همه موجودات مادی که با پیامبر(ص) مأنوس بودند، این فاطمه زهراست که میگوید من را به بهشت یاد آور میشود.
امیرالمؤمنین(ع) هم در مورد فاطمه زهرا(س) یک جملهای دارد؛ اگر این دو را کنار هم بگذاریم، دیگری چیزی نداریم که بخواهیم بگوییم. میفرماید: «إِنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّهِ وَ هُمَا مِنْ مُحَمَّدٍ کَمَکَانِ الْعَیْنَیْنِ مِنَ الرَّأْسِ وَ أَمَّا أَنَا فَکَمَکَانِ الْیَدَیْنِ مِنَ الْبَدَنِ وَ أَمَّا فَاطِمَهُ فَکَمَکَانِ الْقَلْبِ مِنَ الْجَسَدِ» ؛ حسن(ع) و حسین(ع) دو سبط این امت هستند و آنها نسبت به پیامبر(ص) همانند دو چشم برای سر محسوب میشوند؛ و من برای پیامبر(ص) همچون دست برای بدن هستم؛ و فاطمه(س) برای پیامبر(ص) همچون قلب برای بدن است. نسبت فاطمه زهرا(س) را به پیامبر(ص)، نسبت قلب به جسد و بدن میداند. این خودش یک دنیا حرف دارد؛ این هم نقطه اتکاء پیامبر(ص) را میرساند و هم اینکه فاطمه زهرا(س) کأن یک نقش محوری در اسلام و دین دارد. این احتیاج به توضیح بیشتر دارد که انشاءالله به مناسبت دیگری شرح خواهم داد.